چرا هیچ حسی نسبت به درس ندارم؛ چه کنم؟
تا حالا فکر کرده اید که علت یا علل آن چیست؟
چرا خیلی ها با وجود اینکه تمامی امکانات در اختیارشان قرار دارد، ولی هیچ نتیجه خاص و قابل قبولی نمیگیریند؟
چرا با وجود آنکه میدانند کنکور نزدیک است و حتی خیلی هایی که از آنها عقب بوده اند، پیشی گرفته ولی باز هیچی حرکتی از خود نشان نمی دهند؟!
چرا ورد زبان همه داوطلبان کنکور این شده است که هیچ حسی نسبت به درس ندارم؟!
باید از این دسته از افراد پرسید که برای چه میخوانی؟ هدفت چیست؟
مسلما یا می گویند نمیدانم یا با مکث و تامل میگویند یک دانشگاه خوب ودولتی!
و به عنوان مثال بعضی ها هم میگویند هدفم برق شریف است و یا پزشکی تهران!
ولی ازشان بپرسید که تا به الان چه کرده اید، حرفی برای گفتن ندارند!
علت اصلی اینهمه بی انگیزگی و بی حوصلگی ، مخصوصا در چند ماه به کنکور چه هست؟
برای چه زمانیکه دو کنکوری به محض اینکه به هم میرسند میگویند: چرا هیچی حسی نسبت به درس ندارم ؟!!!
به جرات میتوان گفت که فاکتور ها و پایه های اساسی کنکور برای خیلی از داوطلبین ، نادیده گرفته میشود و یا خیلی کم رنگ است.
اینکه نمیدانیم کجا میخواهیم قبول شویم و یا جوابی را میدهیم که به ما القا شده، به دلیل این است که یکی از فاکتورهای اصلی که همان هدف و شناخت دقیق آن است را به فراموشی سپرده ایم.
هر انسانی برای موفقیت در زندگی، باید هدف، ایمان ، اعتقاد قلبی و انگیزه را به خوبی برای خودش شفاف سازی و تثبیت کند تا بتواند به هدف یا اهدافش برسد.
زمانی که ندانیم برای چه میخوانیم و چه آینده ای در انتظارمان است، تلاش چندانی برای رسیدن به آن نمیکنیم و در این راه به قول گفتنی، گاهی به نعل میزنیم و گاهی به میخ !!!
پس اگر شما دوست عزیز که می خواهید انگیزه و علاقه به درس خواندن پیدا کنید و یا شدتشان را افزایش دهید، میبایستی اول از همه، هدف خود را مشخص کنید.
وقتی که مشخص شد که چه میخواهید، برای رسیدن به آن تلاش خود را میکنید. در واقع شناختن هدف، تلاشمان را منظم تر و موثرتر میکند.
هدف که مشخص باشد، برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده تا طبق یک نظم و اصول خاصی ، مرحله به مرحله به آن برسید.
بدون شک ، شما هدفی داشته اید که برای آن میخواهید در کنکور سراسری شرکت کنید و مدام تکرار نمیکنید که هیچ حسی نسبت به درس ندارم. بلکه با اشتیاق زیادی به سمت درس و کنکور میروید!
بطور کلی موفقیت شما برآیند عواملی است که در ادامه به آن ها میپردازیم:
۱) هدف
هدف؛ یعنی آن چیزی که برای رسیدن و بدست آوردن آن، حاضریم از بعضی یا خیلی از چیزهایی که حتی به آن ها علاقه و وابستگی داریم، بگذریم . پس هدف ما باید خیلی جذاب تر و دلچسب تر از علایق حال حاضرمان باشد و جلوه کند که برای بدست آوردنش حاضر باشیم از علایقمان بگذریم.
مثلا کسی که چاق است و میخواهد لاغر شود، باید از کلی علایقش دست بکشد و سختی های زیادی را تحمل کند.
مانند اینکه دیگه مثل سابق غذا نخورد و محدود کند. هر نوع غذایی را نباید بخورد. نباید زیاد بخوابد و باید تحرکات و ورزش های بیشتری بکند.
باید قید زمانی که پشت تلویزیون مینشیند و سریال میبنید و یا با تلفن همراه ساعت ها در فضای مجازی و اینترنت سرگرم میشود ، بزند و یا حداقل به میزان چشمگیری بکاهد و این زمان ها را به انجام پیاده روی ها و ورزش های طاقت فرسا بگذراند.
اگر کسی واقعا خودش به این دیدگاه نرسد که بایستی وزن کم کند و واقعا شیرینی خوش اندام بودن برایش معنایی نداشته باشد، در یک مدت زمان کوتاهی به دلیل اینهمه فشار، منصرف شده و به زندگی عادی خودش برمیگردد. شاید در این بین مجددا چند باری به خاطر حرف دیگران وسوسه شود، ولی چون هنوز لاغر شدن را به عنوان هدف خود انتخاب نکرده، تلاش های او بی ثمر میماند.
۲) علاقه و انگیزه؛ قاتل جمله (( هیچ حسی نسبت به درس ندارم!!!)
انگیزه؛ یک عاملی درونی است و به روشن شدن هدف و پیشبرد آن ارتباط مستقیم دارد.
زمانی که هدف مشخص شد، باید انگیزه ای بوجود بیاید که محرک باشد برای رسیدن به هدف.
هم محرک بیرونی داریم و هم محرک درونی.
محرک بیرونی: مانند صحبت کردن با افرادی مثل مشاورهای کنکوری وتحصیلی ، رتبه های برتر کنکور و یا افرادی که با داشتن شرایطی خاص، توانستند رتبه خوبی بیاورند.
و یا قرار گرفتن در یک شرایط خاصی مانند شرکت در همایش های انگیزشی و یا کنکوری، دیدن کلیپ ها و خواندن متن ها و گوش دادن به ویس های انگیزشی هم مثال خوبی برای محرک های بیرونی است.
محرک درونی: تا به حال شنیده اید که میگویند مهم ترین رقیبتان، گذشته ی شماست؟
پس باید سعی کنید که هر روز که بیدار میشوید، نسبت به دییروزتان بهتر باشید.
همین دیدگاه و طرز فکر ، وقتی در وجود شما نهادینه شود، هر روز تمام سعی خود را میکنید که بهتر از گذشته تان باشید و عمل کنید.
همیشه که عامل و محرک بیرونی وجود ندارد. پس سعی کنید، خودتان عامل افزایش انگیزه باشید و به خودتان انرژی دهید.
اگر میخواهید کاملا به جواب کاملی برای معضل (( هیچ حسی نسبت به درس ندارم)) برسید، این مقاله را با دقت دنبال کنید .
۳) استفاده از تجربیات جدید و قدیم
مسلما یکسری عادات درست و یکسری عادات اشتباه دارید.
تلاش کنید عادات درست خود را بهبود بخشیده و بهترشان کنید و عادات اشتباهی که تا به حال داشتید، سعی نمایید که به مرور زمان برطرفشان کنید.
عادات اشتباه در مطالعه، مانند جویدن آدامس و خوردن غذا ، راه رفتن و یا دراز کشیدن در هنگام مطالعه ، تا دیروقت بیدار ماندن و … ، بایستی رفته رفته برطرف شوند.
توصیه میشود حتما با یک مشاور باتجربه و زبده در ارتباط بوده و روش های صحیح و اصولی مطالعه را به خوبی یاد بگیرید تا بدین وسیله هم کیفیت و هم کمیت مطالعه تان افزایش پیدا کند.
از سرکوفت زدن و مواخذه کردن خود در مورد گذشته تان ، مخصوصا در این ایام حساس ، به شدت جلوگیری کنید.
و سعی کنید از اشتباهات گذشته تان درس عبرت گرفته و با شناسایی نقاط ضعف و نواقص، سعی در رفع آنها نمایید.
۴) تمرکز و دقت
برای آنکه مطالعه تان بازدهی خوبی داشته و به کیفیت مطلوب و مدنظر برسید، لازم است هنگام مطالعه، تمرکز داشته باشید و به راحتی حواستان پراکنده نشود.
داشتن دقت بالا در درس خواندن و تست زدن خیلی مهم و حیاتی است.
مخصوصا تلاش کنید که در هنگام تست زدن، هم دقتتان بالا باشد و هم سرعت عملتان.
همچنین روی اهدافی که دارید ، به خوبی تمرکز کنید تا اینکه هدفمندتر مطالعه کنید و به آسانی احساس خستگی و بی انگیزگی نداشته باشید.
برای داشتن تمرکز بیشتر، توصیه میکنیم مکان مطالعه ی خوبی را انتخاب کنید که به چند ویژگی آن اشاره میکنیم:
– اتاق مطالعه بایستی ساکت بوده و رفت و آمد ها در آن حداقل ممکن را داشته باشد.
– هنگام مطالعه مطلقا به هیچ گونه آهنگ، حتی آهنگ های لایت گوش ندهید.
– از عادات اشتباه مطالعاتی مانند راه رفتن ، دراز کشیدن و بلند خواندن پرهیز کنید.
– میز مطالعه مرتب بوده و همچنین تحت هیچ عنوان هنگام مطالعه، گوشی همراه حتی به صورت سایلنت روی میز و یا در نزدیکی شما قرار نداشته باشد!
۵) مثبت اندیش باشید
تا به حال بارها و بارها اتفاق افتاده که اگر در ابتدای روزی، اتفاق ناخوشایندی بیفتد، تا آخر آن روز به قولی همش بد می آوریم؟!
تا به حال فکر کرده اید که چرا؟
این یک تلقین است؛ تلقینی که خودمان به خودمان کرده ایم. مثل همین جمله ی (( چرا هیچ حسی نسبت به درس ندارم)) و یا چرا اینقدر من ضعیفم و حافظه ام خیلی کند است!!!
چون یک اتفاق ناخوشایند افتاده، پس ما آدم خوش شانسی نیستیم و بدینگونه با خودمان کلنجار میرویم و از زمین و زمان شکایت میکنیم!
چون فکرمان درگیر آن اتفاق است، برای اتفاق های پیش رو تمرکز لازم را نداشته و آنطور که باید و شاید کارمان درست و درمان پیش نمیرود و این میشود که مجددا احساس میکنیم دوباره بد آورده ایم. این افکار مدام روی هم تلنبار شده و بدین سبب شاید در ادامه آن روز شاهد اتفاق های ناخوشایند دیگری هم باشیم.
دقیقا عکس این ماجرا هم صادق است . اگر روزی را با اتفاق شیرین و دلچسبی شروع کرده باشیم ، اتفاق های خوبی پشت سر هم برایمان رقم میخورد.
پس مثبت بیندیشید تا اتفاق های خوبی برایتان بیفتد وسعی کنید این فکر مثبت و حال خوب را به خودتان تلقین کنید.
با تلقین افکار مثبت و سازنده، به افکار انرژی بخش و متعالی دست پیدا میکنید و تداوم چنین افکار و حالاتی، در نتیجه کارتان، چشمگیر خواهد بود.
۶) توکل به خدا را هرگز فراموش نکنید
توصیه میکنیم همیشه به خدای متعال توکل کنید. خداوند، منبعی سرشار از حال و هوای خوب است و سرچشمه ی انرژی های مثبت . همیشه یاد خدا را در ذهنتان تازه نگه دارید و مدام در کارهایتان مخصوصا در هنگام مطالعه و امتحان و آزمون از وی کمک بخواهید.(( الا بذکر الله تطمئن القلوب )) زمانی که استرس دارید و نمیدانید چه کنید ، زمانی که اضطراب تمام وجودتان را فراگرفته، یاد خدا به دلتان آرام خاصی میدهد.
پس حسابی روی کمک این رفیق همیشگی تان حساب کنید.
۷) شاد باشید و بخندید
این کار، باعث افزایش و بهبود علمکرد شما میشود؛ هم در مطالعه، هم در امتحان ها ، آزمون ها و کنکور.
توصیه میشود در هنگام خستگی، مخصوصا خستگی ناشی از مطالعه، آهنگ شاد گوش دهید و یا کلیپ های طنز و خنده دار مشاهده کنید و لطیفه بخوانید . اثرش را مطمئنا میبنید.
با درنظر گرفتن این نکات مهم و کلیدی و اجرای آنها، دیگر بهانه ای برای اینکه بگوییم هیچ حسی نسبت به درس ندارم، نیست!
با آروزی موفقیت برای تک تک عزیزان
- ۹۷/۱۱/۲۳
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.